طنز | نشست ترامپ با اپوزیسیون ایران
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، علی بهاری طلبهی طنزنویس در رسانهی «مرسلون» متن طنزی در مورد نشست ترامپ با گروههای ضد انقلاب و اپوزیسیون منتشر کرده که از نظر مخاطبان گرامی میگذرد.
قبل از شروع رسمی جلسه و در شرایطی که همه پشت میز نشسته اند، گوشی ترامپ زنگ میخورد.
ترامپ: سلام دخترم. خوبی؟
ایوانکا: سلام بابایی مرسی. بابا کجایی؟
ترامپ: جلسه ام دخترم. نشست سیاسی با اپوزیسیون ایران
ایوانکا: یعنی الان دارید دربارهی ایران حرف میزنید؟
ترامپ: نه. داریم دربارهی ختنه سرور بچه ات صحبت میکنیم! شوهرت کجاست؟ پسرهی مفنگی ِ علافِ ... لا اله الا روح القدس.
ایوانکا: آقاجون! تو رو خدا نگین اینطوری! حالا بگذریم ... میشه منم بیام؟
ترامپ: آره بیا. اتاق بغلی صحن سازمان ملل. اگه میخوای بیایی عجله کن.
ایوانکا: فقط بابا یه مشکلی هست!
ترامپ: چیه دوباره؟
ایوانکا: چی بپوشم؟
(ترامپ عصبانی میشود و گوشی را قطع میکند) رو به جان بولتون میگوید: دخترهی کم عقل! اندازه گاوهای کالیفرنیا هیکل داره قد خرهای ماساچوست نمیفهمه. صد دفعه به ملانیا گفتم به جای این قرتی بازی ها، یه ذره وقت برا تربیت این تولهها بذار. دختره پاک قاط زده بعد ازدواج با اون پسره جِلف!
بولتون: آقا من قصد دخالت ندارم، ولی این دومادت رو دیدم گاهی مواد میزنه ها. حواست بهش باشه. وزیر دفاع هم اخیرا میگفت پنتاگون رو کرده شیره کش خونه.
ترامپ: آره خودم هم خبر دارم. قرار بود بیاد تو دولت سرش گرم بشه بلکه این کوفتی رو بذاره کنار. ولی نشد.
بولتون: آقا مگه کاخ سفید، کمپ ترک اعتیاده؟ این کارها چیه میکنی دونالد؟
ترامپ: اعتراض داری؟ میخوای بفرستمت ور دست تیلرسون زمین تی بکشی؟
(بولتون سرش را پایین میاندازد)
ترامپ: خب دوستان! من آماده ام طرح و برنامه تون رو بشنوم.
رضا پهلوی: پس بنده شروع میکنم.
مریم رجوی: ببخشید کی به شما اجازه صحبت داده؟ اول باید پاک دستها حرف بزنند. نه تویی که عمه ات اشرف ثروت مملکت رو غارت کرد.
ملک سلمان: شمس شون هم نصف دیگهی ایران رو درو کرد. کلا خانوادگی دزدند.
بن سلمان: راست میگه! ننش هم کلی جواهرات بار کرد برد. خواهراش هم میلیاردی به جیب زدند.
پهلوی: آقا میشه بی خیال خار و مادر ما بشید؟
رجوی: درست صحبت کن بچه دزد!
پهلوی: اولا که ما دزدی نکردیم ما فقط سهم مون رو از سفره شاهنشاهی برداشتیم. ثانیا یه بار دیگه اسم پدر مرحومم رو بیاری اسم شوهر ملعونت رو میارم ها!
رجوی: هر چی میدونی بگو. شوهر من پاک پاک بود مثل گل.
بن سلمان: راست میگه بنده خدا! این اواخر گل مصرف میکرد.
(رجوی اخم میکند)
ترامپ: این خاله بازی هاتون رو ببرید جای دیگه. حرف جدی بزنید.
مریم رجوی: با اجازه من شروع میکنم:
«به نام خداوند، نیرو بخش مجاهدان و با اهدای درود به همهی کشتگان سازمان از بدو تاسیس تاکنون به ویژه رزم آوران همیشه جاوید فروغ جاویدان. با یاد آنها و برای تاسیس جامعهی بیطبقهی توحیدی و با هدف نفی رژیم، سخنانم را آغاز میکنم. منتهی پیش از آن از همه عزیزان میخواهم به احترام کشتگان سازمان، یک دقیقه سکوت کنند.»
(سکوت، جلسه را فرا میگیرد تا این که بن سلمان، آروغ میزند)
رجوی: این پسرهی بیتربیت رو کی اینجا راه داده؟
بن سلمان: برو بابا من برای عموم عبدالله هم سکوت نکردم چه برسه به نفلههای سازمان خراب شده شما.
ترامپ: خواهش میکنم بذار ادامه بده. بفرمایید
رجوی: بله عرض میکردم. سازمان برای اسقاط رژیم یک طرح مشخص و مدون داره. فقط کافیه که از ما حمایت تسلیحاتی و مالی باشه. من قول میدم ظرف یک هفته رژیم رو ساقط کنیم. هر کس حاضره از سازمان حمایت کنه لطفا بایسته.
(فقط ملک سلمان میایستد)
رجوی: متشکرم جناب پادشاه! ما همیشه روی کمک شما حساب بازکردیم.
ملک: کمک چیه بابا؟ میخوام برم دستشویی. توالت این خراب شده کجاست؟
ترامپ: آخر سالن سمت راست. خراب شده هم خونه عمته!
ملک: دونالد گفتی آفتابه بذارن؟ ببین اگه آفتابه نباشه رسوایی به بار میارم ها!
ترامپ: گفتم بابا گفتم. سریعتر برو و بیا. دوستان لطفا بحث رو متوقف کنید تا برگرده.
(توالت ملک، جلسه را ۲۰ دقیقه معطل میکند) وقتی برمی گردد پهلوی به کنایه میگوید: خسته نباشی!
ملک با خنده: شیرین کام باشی عزیزم!
پهلوی رو به ملک: آقا دست هاتو شستی؟
ملک سلمان: نه آب نبود. با دشداشه ام پاک کردم.
ترامپ با تعجب: مگه کجا رفتی؟
ملک: هیچی بابا. آفتابه اش سوراخ بود رفتم توی باغچه.
ترامپ: یعنی شامپانزه از تو تمیزتره!
سلمان: مگه چیه بابا؟ چقدر شما تیتیش مامانی هستید!
رجوی: ولش کن آقای ترامپ. بحث با این ابو شپش بی فایده است.
بن سلمان: هُی با پدرم درست صحبت کُنا! خوبه منم بهت بگم اُمّ انگل؟
(رجوی زیر لب): ایششش!
(در همین لحظه رئیس جمهور فرانسه، ایمانوئل مکرون، وارد اتاق میشود)
ترامپ: سلام اِمی جون! کجایی پسر؟
ایمانوئل: آقا شرمنده. تظاهرات پاریس زمین گیرم کرد. تا اوضاع رو جمع و جور کنم طول کشید. در خدمتم.
ملک سلمان رو به مکرون: اَلسَّغامُ عَلیغُم
مکرون: جان؟
بن سلمان: پدر مدتیه دارند فرانسوی یاد میگیرند. میخواستند خودشون رو تست کنند.
رضا پهلوی: آقا رشد کاریکاتوری که میگن همینه ها. پدر ایشون از توالت میاد بیرون دست هاشو نمیشوره، ولی داره فرانسوی یاد میگیره؛ یعنی دَک و پُز در حد استیو جابز، نظافت در حد میمونهای اوگاندا. البته میمونهای اونجا پیش ملک سلمان، نماینده وزارت بهداشت اند.
بن سلمان: اتفاقا تا چشم تو و جد و آبائت کور بشه پدر من تازگیها خیلی بافرهنگ شده. هم مسواک میزنه، هم غذای سالم و حاضری میخوره، هم ورزش میکنه.
پهلوی: آقا ما که بخیل نیستیم! ایشالا یه روزی بیاد دست هاشم بشوره!
ترامپ: خب این مسخره بازیها رو تموم کنید. بن سلمان! شما بفرما.
محمد بن سلمان: بسم الله الذی جعل الابل طعاما لنا.
رجوی: ترجمه لطفا
پهلوی: فکر کنم داره باباشو معرفی میکنه.
بن سلمان: خجالت بکش! دارم میگم به نام خدایی که شتر را غذای ما قرار داد.
پهلوی زیر لب: مگه نگفت ما حاضری میخوریم؟ حاضری شون شتره برا کبابی فکر کنم دایناسور به سیخ میکشن!
بن سلمان ادامه میدهد: طرح بنده بسیار کاربردیه که تقدیم میکنم. فقط قبلش میخوام از جناب ترامپ بابت برگزاری این نشست تشکر کنم. انصافا لطف شما به دولت سعودی بینظیر بوده. باور کنید من هر شب برای شما و همه رئیس جمهورهای امریکا دعا میکنم؛ مثلا همین پریشب تا دیر وقت برای شادی روح مرحوم جرج واشنگتن فاتحه میخوندم.
ملک سلمان: دروغ میگه جناب ترامپ! من خودم پریشب به خاطر یکسری کارهای ضروری بیدار مونده بودم. اصلا از این خبرها نبود. نوار نانسی عجرم گذاشته بودند با بقیه شاهزادهها هر چی قر تو کمرشون از دوران ملک فهد خشک شده بود همه رو پاشیدند وسط.
بن سلمان:، ولی پدر باور کنید من مشغول عبادت و تلاوت بودم.
ملک: دروغ نگو پسرهی کذاب. میخوای بگم اُمّ عامر وسط محفل چیکار میکرد؟
بن سلمان: ام عامر کنیزمونه. آشپزی میکنه برامون.
ترامپ: بسیار خوب. بعدا هماهنگ کنید دست پختش رو بچشیم. حالا ادامه بدید.
بن سلمان: بله عرض میکردم. من فکر میکنم سلطنت طلبان و مجاهدین حقیرتر از اونی اند که بتونن کاری کنند. پهلوی که همه آرمانش پادشاهی و بخور بخوره. مریم هم میخواد روی سیبیل شوهرش تمدن بسازه؛ بنابراین بهترین گروه، عربستان سعودیه.
ترامپ: من صادقانه بگم: از هر گونه حمله به ایران استقبال میکنم فقط هزینه اش رو باید پیش پیش بدید. چقدر میدید؟
پهلوی: من ۱۰ میلیون دلار نقد دارم. طلاهای عمه اشرف و گردنبند ننه فرح هم بذارم روش فکر کنم بشه ۲۵ میلیون.
رجوی: من بیشتر از ۲۰ تا واقعا نمیتونم بدم. هزینههای عقب مونده اشرف هم هست.
پهلوی: عقب مونده اون شوهرته! تو کی هزینه عمه منو میدادی؟
رجوی: کی با اون عمه دزد تو بود! «پادگان» اشرف رو میگم آی کیو!
بن سلمان:، ولی ما میتونیم همین الان ۵ میلیارد دلار بدیم. بقیه اش هم قسطی.
ترامپ: بسیار خوب! علی الحساب شما برنده مزایده اید. رژیم که ساقط شد ایران به دست خاندان سعودی اداره خواهد شد.
پهلوی به رجوی: اوه اوه اوه این نکبت میخواد بشه پادشاه ایران! شنبه تاج گذاری کنه، یکشنبه مردم از بوی گندش ابولا میگیرن!
ترامپ: بسیار خوب! پایان جلسه رو اعلام میکنم. (همه اتاق را ترک میکنند.) جان بولتون که در طول جلسه ساکت بود، به ترامپ میگوید: چرا همچین قولی دادی؟ مگه جنگ با ایران الکیه؟ حمله کنیم، بدبخت میشیم.
ترامپ: غصه نخور! پول رو که گرفتیم میزنیم زیرش. میگیم شرایط منطقهای عوض شده. به همین راحتی.
بولتون: جدی میگی؟
ترامپ: آره به جون سیبیلهات!
(در همین لحظه، ملک سلمان به اتاق برمی گردد.) رو به ترامپ میگوید: آقا میگم ما تا اینجا اومدیم یه زن امریکایی بگیریم. مورد خوب سراغ داری؟
ترامپ: آره خواهر جان بولتون هست. جان! قصد ازدواج داره آبجیت؟
بولتون: قصد داره، ولی نه با این مرتیکه کروکدیل.
ملک سلمان: کروکدیل پدر مرحومته مرد حسابی! من چمه؟ این همه نقطه قوت دارم!
بولتون: سه تاشو بگو!
سلمان: هم پول دارم، هم ثروتمندم هم وضع مالیم خوبه.
(در همین لحظه محمد بن سلمان سر میرسد) رو به ترامپ میگوید: آقا شرمنده! قرص هاش رو نخورده. اگه جسارتی کرد عذر میخوام. (و پدرش را از اتاق بیرون میبرد.) چند ثانیه بعد خودش تنها بر میگردد: آقای بولتون! میگم اینجا ... فرصت ازدواج مهیا هست؟
جان بولتون: برو بیرون مرتیکه لش!
بن سلمان را با لگد از اتاق بیرون میکنند و از کسب چند میلیارد دلار پول مفت نفت، دو تایی غش غش میخندند و قرار جلسهی بعدی را تنظیم میکنند./918/د101/س
منبع: مرسلون